محل تبلیغات شما

بعد از کلی ترافیک و با یک تأخیر 45 دفیقه ای به محل کار آقا کاوه در کوچه ناهید رفتم و دیدن اولین منظره کلی منو ذوق زده و امیدوار کرد؛ تقریبا گوش تا گوش سالن را دوستان ایکتیوزی نشسته بودن و نسبت به دفعه اول که فقط چند نفر آمده بودن، بسیار امیدوارکننده تر بود. تقریباً همه حضار بجز آقا کاوه و وحیدجان -که مثل همیشه میدان داری و مردم داری کردند و جلسه را پیش بردند-، برایم ناشناس بودن. بعد از سلام و احوالپرسی مختصری، روی صندلی آخر گردهمایی نشستم و تمام گوش و حوش و حواسم را دادم به گردانندگان جلسه که با شور و حرارت مواد جلسه را مطرح می کردند و حضار با شور و شوق جواب میدادند. اما بین خودمان بماند خیلی دلم می خواست که جایی آقا کاوه یا وحید می نشستم! جایشان خیلی باحال بود؛ مشرف بر جمعیت:) گفتم که تقریباً حضار را نمی شناختم؛ و این ناشناسی تا پایان همایش ادامه یافت. چون بلافاصله بعد از همایش، من به اتفاق آقا نوید از سالن محل همایش خارج شدیم و به قول معروف سر خود گرفتیم. من فقط این چهرهای آشنا را دیدم: آقا کاوه، آقا وحید، آقا نوید، آقا پویا و پدرشان، ستاره خانم و مریم خانم. فرصت آشنایی با الباقی دست نداد. امیدوارم که اگر این چند خط را می خوانند و علاقمندند در قسمت نظرات خود را بمعرفانند!

این بار کار سازمان یافته تر از دفعه پیش بود و آقا کاوه و یار گرمابه و گلستانش آقا وحید دو فرم* را بین شرکت کنندگان توزیع کردند که در یکی اهداف کلی انجمن آمده بود و در دیگری مشخصات اعضا از آنها درخواست می شد. اما به قول ما کردها قصه از آن رد کردم(= قسمتی از داستان را جا گذاشتم)! چون در ابتدای همایش در مورد نامگذاری انجمن رأی گیری شد و همه متفق القول "انجمن ایکتیوز ایران" را پذیرفتند. فقط یک نکته انحرافی؛ آنهم اینکه به اعتقاد دوستان ایکتیوز معادل فارسی ندارد اما حقیقت این است که ایکتیوز هم اسم فارسی دارد و آنهم "ماهیاک" است. من این را می دانستم اما جرأت گفتنش را نداشتم چون جو من را گرفته بود و استرس داشتم :)

و اما بعد! آقا کاوه و وحیدآقا راجع به اهداف انجمن از حضار نظر خواهی کردند. هر کس چیزی می گفت؛ یکی می گفت باید بفکر درمان باشیم، یکی می گفت باید با انجمن های خارجی مشابه ارتباط برقرار کنیم و . اما نکته جالب توجه این بود که آقا پویا و مریم خانم نوک جمع را چیده بودند و یک در میان شکرریز می کردند از یافته های جدیدشان برای درمان گرفته تا داد و بی داد از بی عدالتی! آقا کاوه بدرستی اشاره کرد که اکنون وقت گلایه از زمین و زمان نیست بلکه باید کاری کرد.

در این جلسه جمعی از شرکت کنندگان جهت انجام امور اداری انجمن انتخاب شدند. نوبت که به بنده رسید گفتم که من هم تشویقتان می کنم! ولی آقا وحید منت نهادند و نام ما را نیز در این فهرست ویژه گنجاندند. کاش پیشنهاد می دادم که به اتفاق نویدجان به سمت آبدارچی انجمن منصوب شویم، شاید مقبول می افتاد.

و نهایتاً آقا وحید ختم جلسه را اعلام کرد و مهمانان به سمت سالن پذیرایی گسیل شدند. فضای خوب  و همدلانه ای بر سالن حاکم بود؛ مهمانان با هم گپ می زدند، -بخصوص خانم ها :)!- پشت سر دیگران غیبت می کردند، می گفتند، می خندیدند و . و اما به اعتقاد من مهم ترین قسمت همایش و آنهم گرفتن عکس یادگاری!!!

و آخرالامر همانطور که ذکر آن رفت من و آقا نوید به اتقاق هم از سالن خارج شدیم و وقتی که گزارشگر نباشد قاعدتاً گزارشی هم نیست! والسلام

دوستان گرام ان شاء الله در ورژنهای بعدی نوشتار فوق شرح مبسوط تری از همایش و آنچه در آن گذشت و بندهای اساسنامه انجمن ایکتیوز را خدمتتان تقدیم خواهم کرد. تا آن زمان یک چایی لبریز لبذوز دیشلمه نوش فرمایید و از رؤیاهای شیرینتان جدا نشوید. و بدانید که مرگ مرگ است اگر با یاد شما نباشد!


ب.ت: 

برای مشاهده شرح مبسوط تری از دومین همایش انجمن ایکتیوز ایران» و آنچه در این همایش گذشت و نتایج آن از تارنمای زیر دیدن فرمایید:

http://www.iktiuz.ir/showthread.php?t=311&p=99#post99

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

* زحمت تهیه فرم ها را مریم خانم کشیده بودند که جای تشکر بسیار دارد. به ایشان دست مریزاد می گوییم و برایشان آرزوی موفقیت روزافزون داریم.


با تشکر

خطی چند درباره شبه درمانها و درمانهای غیردارویی ایکتیوز

گزارشی از جلسه دوم انجمن ایکتیوز

دومین همایش دوستان ایکتیوزی

آقا ,انجمن ,همایش ,جلسه ,کاوه ,ایکتیوز ,آقا کاوه ,در این ,کاوه و ,مریم خانم ,بود و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سازمان آتش نشانی وخدمات ایمنی ساوه زندگی و دیگر..(لعنت به همه چیز این دنیا) زندگی یک طلبه